۲۰۱۴ اوت ۲۴, یکشنبه
دهمین یکشنبه بعد از پنجاهه.
پدر آسمانی پس از قداس قربانی مقدس ترنتین بر اساس پیوس پنجم در کابینه خانه در خانه شادی در ملاتس با وسیله خود و دختر آنن سخن میگوید.
بسم پدر، پسر و روح قدوس آمین. در طول قداس قربانی مقدس، مزار قربانی و همچنین مزار مریم دوباره با نور طلایی و نقرهای براق پوشیده شد، مانند مجسمهٔ عیسی، مجسمهٔ مریم، نماد سهگانه و نیز تابوت همراه با فرشتگان تابوتی. این اتاق از پاکی کامل بود، زیرا فرشتگان داخل و خارج میشدند و همچنین بالای این خانه بودند. من از پنجره دیدم که همه در حال تعظیم قدسالقداس مذبح طی قربانی مقدس هستند. مادر مقدسه توسط نور براقین روشن شدهاست، مانند تسبیح او و تاج دوازده ستارهای. امروز جشن رسولان سنت بارتولومئوس را برگزار کردیم.
پدر آسمانی خواهد گفت: من پدر آسمانی هستم که اکنون در این لحظه از طریق وسیله خود، دختر مطیع و متواضع آنن سخن میگویم که کاملاً در ارادهٔ من است و تنها کلماتی را تکرار میکند که از من آمدهاست و با حقیقت پاک مطابقت دارد.
عزیزان کوچک من، عزیزانی که دنبالهرو هستند، مؤمنان و زائرین محبوبم نزدیک و دور، دستورهای خود را بشنوید، زیرا زمان زیادی نخواهد بود تا رویداد بزرگ رخ دهد و شما خواهید دید و شگفت زده میشوید چگونه در لحظاتی شرایطی که امروز با گمراهی و کفر تجربه میکنید تغییر خواهد داد، چون من خدای قدرتمند، دانا و قادر مطلق در سهگانه هستم. سcepter را به دست گرفتهام زیرا این قدرت، یعنی پاپ نامگذاری شدهاست یا توسط فراماسونها انتخاب شد. تمامی اختیارات در گمراهی و کفر است.
عزیزان فرزندان من، زندگی آنجا کاملاً متفاوت از آنچه میتوانید تصور کنید رخ خواهد داد، زیرا واتیکان کاملاً با این پیشگوی دگرگون شدهاست. هیچکس به من اطاعت نخواهد کرد. بسیاری پیامها و دستورالعملهای من قبلی بودهاند. کتابها برای آنها فرستاده شد، چون پیامهای من در آنها وجود دارد. آنها را کنار گذاشتند زیرا گفتند: "ما نیازی به این نداریم. فراطبیعی برای ما موجود نیست. ما به مردم ایمان داریم و ادامه میدهیم که این جشنواره در مذبح محبوب برگزار شود. افراد مرکز توجه ما هستند، و عیسی مسیح در سهگانه، در قربانیاش، از بین رفتهاست، زیرا ما به آن ایمان نداریم. آنها گفتند: "تمام فرستادگان که فکر میکنند توسط عیسی مسیح یا پدر آسمانی انتخاب شدهاند، با حقیقت مطابقت ندارند، چون باید توسط ما، مقامات، شناخته شوند که سرانجام تحصیل کردهایم. مؤمنان سادهلوح در حقیقت نیستند و نمی�دهیم را فهمیده باشند زیرا در یک فرقه هستند.
بله، فرزندان عزیزم، آیا هزاران نفر از مردم نداهای هوسانا نمی喚یدند وقتی همه را درمان کردم و میتوانستند من رو لمس کنند و یک قدرت بیحد و حصر از من، پسر خدا، بیرون آمد؟ آنها باور داشتند که من کسی هستم که معجزات انجام میدهم و ادامه خواهد داد تا همه را درمان کند. آنها میخواستند نزدیک من باشن، چون از دور آمده بودند. آنان به دلیل اینکه درمان شده و آزاد شدند از روحهای شیطانی، در مورد معجزاتی که کردم باور داشتند و مرا ستایش کردند.
حال حال کنونی چیست، عزیزان؟ چطور هستید، فرستادگان من، و چطور با شما رفتار میشود، کوچکام، که بر عهده خود گرفتید سختترین کاری برای ایمان کاتولیک، یعنی مأموریت جهانی؟ در سالهای اول دعوتت، زمانیکه تو را به عنوان برگزیدهی من تعیین کردم و سفرهای زیادی انجام دادی، سرودید. از این طریق من تسبیح شدم. معجزات بسیاری از طریق تو، کوچکام، انجام دادهام. همه که به تو یا به من روی آوردند، پیام دریافت کردند، یک نشان بسیار شخصی زندگیشان. آنها باور داشتند و مرا ستایش کردند. چنین ادامه داشت برای چند سال. سپس، عزیزانم، تعقیب شروع شد. در تمام مکانهای زیارتگاه و از تمامی جایهایی که باید با کلمات من سخن گویی، تو را تعقیب کردهاند، رد کردند، بدنامی دادند و به تو توهین کردند. حالا چنین است. میخواهند تو رو بکشن اگر بتوانن. اما من، پدر آسمانی، دستم بر ابزارهای خود گذاشتهام و اجازه نمیتوانم آنها را از دستم بیرون ببرن چون تو، کوچکام، برگزیدهی من هستی و باقی هم کوچیکنمیشوی. من از طریق تو سخن میگوم و کار میکنم - نه تو که کاری انجام میدایی. با اراده خود راه مرا دنبال میکنی، سختترین راه به گولگوتا. برای این تصمیم گرفتید با کوچکتون گروه و پیروان. همه ابزارهای من که در من باور دارند، آنها را در جایگاه بلندترین افتخار ابدی قرار خواهم داد. آنها مکانشان را در مائدهٔ عروسی مرا خواهد داشت و اولین جاها رو اشغال میکنن. اما تحمل کنید، عزیزان، حتی اگر تعقیب ادامه یابد.
اینجا، در جایگاه من، جایی که مادرم، ویگراتسباد، نیکی است، تو را بیرون کردند و پلیس به شما حمله کرد. یک گروه بزرگ از پلیس باید قرار داده شد تا تو رو کنترل کنن، همهتان رو ممنوعالورود کرده و از املاک و خانهها خارج کنید. این کار سریعتر انجام نشد. هنوز شب بود. تو را بدون جای ماندنی از این منزل زیارتگاه بیرون کردند. شما برای یک شب اقامت رزرو کردید، اما با وجود اینکه هرچیزی که هستی زهر برای مدیرش بودی چون شیطان بد در او نفوذ کرده و بهصورت هیستریکال براتون فریاد زد. دیگر نمی�فت چه میکنه چون شیطان هنوز هم کنترلش رو داره.
چگونه وگراتزباد من توسعه یافته است؟ آیا این کلیسای توبه که اخیراً بازسازی شده، هنوز محل زیارت من میباشد؟ آیا همه چیز همچنان نمادی از آنچه ابزارم، محبوبترین قدیس آنتونی رادلر در آنجا دعا کرده و قربانی کرد، شامل میشود؟ آیا همه چیز هنوز همانند گذشته است؟ نه! این کلیسای توبه بهطوری نابود شده که هیچ چیزی باقی نمانده تا یادآور آن باشد. هالو پسرم برداشته شد. «او مهم نیست»، مدیر گفت. «شما دیگر آن را ندارید.» مادرم از تاج دوازده ستاره محروم شد. «نیازی نیست،» او گفت. «کافی است حتی اگر این شکل روی یک چوب قرار داشته باشد.» پنجرهها بریده شدهاند زیرا فکر میکردند که گل سرخ فراماسونری باید آنجا باشد. آن در نور قرمز روشن و مانند لامپهای آویزان شعلهور است. شما احساس میکنید مثل اینکه در آزمایشگاه یا بیمارستان هستید. هیچ چیز از کلیسای توبه باقی نماندهاست. سردی وارد شدهاست. سفید و قرمز رنگها آنجا هستند. تابوت من، چگونه امروز ظاهر دارد؟ آیا هنوز شباهت به تابوتی که بود را دارا است؟ نه! صلیب از فلز ساخته شدهاست. چطور ارائه شد؟ نمیتوان باور کرد. پسرم بر روی چوب صلیب مرده و هرگز بر یک تیر فلزی نیست. بانک کمونیون تغییر کردهاست. کفارهها دیگر مهم نیستند. آنها به دو عدد کاهش یافتهاند. و اینگونه میتوانستم ادامه دهیم که چه چیزهایی تغییر کردهاند. من قبلاً گفتهام که کلیسای توبه نابود شده تا غیرقابل تشخیص باشد و هنوز فکر میکنم: «بله، زیرا ما در زمانهای مدرن زندگی میکنیم. بنابراین باید قدیمیها برداشته شوند. قدیم گذشته است.» جشنی از مَس به زودی آنجا برگزار خواهد شد بر روی مذبح عامیانه که جلوتر آورده شدهاست و قابل دسترسی از همه جهات است. هیچ چیز برای آنها مقدس نبود.
من، پدر آسمانی، اجازه نمی喀ه این کشیش که خود را مدیر مینامد با نابودی ادامه دهد. همه چیز برای او بسیار مقدس بود. باید نابود شود آنچه مربوط به آسمان و فراطبیعی است. «این امکانپذیر نیست. ما سازندگان هستیم، ما حاکمین در اینجا هستیم، و من، مدیر تصمیم میگیرم که کیستانی اجازه ورود به این مکان را داشته باشند، و آن پیامرسانها را اعلام عمومی خواهم کرد تا دیگر فرصتی برای وارد شدن به این مکان نداشته باشند.» یک تعقیب شدید آنها تهدید خواهد شد، اما محبوبترین فرزندانش از ملاتز و پیروانش هیچ علاقهای به رفتن به این زیارتگاه نابود شده ندارند. آنها کلیسای خانه خود را دارند و کاپل خانهشان است. آنها در مراسم قربانی خاصی شرکت میکنند که هر روز ممکن است انجام شود. آنها بسیاری از تسبیحهای روزانه دعا میکنند و عبادت، احترام و هفت صددا را پرورش میدهند. همه چیز برایشان مقدسیت دارد.
در آن خانه، یا خانه شانی من، مادرم، سنت جوزف و همچنین میخائیل فرشته هستند. آنها نگاه دارند و هیچکس نمی善د به این خانه وارد شود تا آن را تخریب کند. بسیاری از مردم دوست دارند که چنین کاری انجام دهند، اما من، پدر آسمان، با مادرم نگاه میکنم. در اینجا پیروانی واقعی هستیم که شهادت به ایمانشان میدهند و همه چیز را برای آرامش و احترام من انجام میدهند. تمام چیزی مقدس است در این خانه. بسیار دعا و بسیاری از توبهها روزانه مشاهده میشود، و من از این گله کوچک و پیرویشان خوشحالم.
چنانکه زودتر خواهید دید، آن نیز بزرگتر خواهد شد در دالانی هرولدسباخ. آنجا هم شما را بیرون انداختند، فرزندانشان محبوب من، حتی با یک گروه پلیس. اما شما اینرا به عنوان صلیب خود پذیرفتهاید و از آن خوشحال هستید، زیرا میدانید که شیطان مانند شیر برآمده است تا همه چیز مقدس در هرولدسباخ و ویگراتزباد را تخریب کند.
مادر محبوب من این مکان در دالان برای فرزندانش مریم رزرو کردهاست. آنجا میتوانید جریانهای نعمت از فرزندانش محبوب خود دریافت کنید. نعمت بر نعمت از قلب شما، پر از عشق، روی فرزندانش مریامی ریخته خواهد شد، زیرا او همهشان را بیحد و مرز دوست دارد و آنها را به سوی خودش کشیدهاست. هرگز از دعا کردن، قربانی دادن و عاشقانه بودن در آنجا خسته نخواهید شد. وفادار به این مکان باشید، و پدر آسمان همه چیز را هدایت و رهبری خواهد کرد. شما فرزندانش کوچک هستید که او دوست دارد، با دل دوست دارد و مادر آسمان جریانهای نعمت خود را برایشان منتقل میکند. عجایب پس از عجایبی رخ خواهند داد اگر ادامه دهید به ایمان داشتن و پایدار ماندن تا آخر. صلیبانتان را بگیرید. آنها هدایا هستند. هر صلیب که شما با رضایت و شکرانه تحمل کنید، نعمت است. همه بیماریها نیز نعمتاند.
فرزند کوچک من، تو را به بیماریهای بسیاری دچار کردهام ولی بسیار دوست دارم زیرا میخواهم تو برای پسران زیادی از کشیشانی که نمی善ند توبه کنند، حاصلآور باشی. آنها با قربانیان شما و صلیبانتان که رضایتاً تحمل میکنید لمس شدهاند. فهمیدهاید، فرزند کوچک من، که باید آخرین چیز را نیز ازت بپرسم. بیماریهای بسیاری باید تحمل کنید، اما میدانید که آنها توسط آسمان، توسط من، پدر آسمانی مجاز هستند. به من یک "نه" نخواهی گفت بلکه با رضایت "بله پدری، اگر چنین بخواهی، حمل خواهم کرد." و همچنین روحهای توبهکار دیگرم و مونیکا محبوبم در این خانه شانی و گوتینگن نیز میگویند "بله پدر". همه چیز پیشبینی شدهاست، همه چیز توسط پدر آسمان تأیید شدهاست. ایمان بیاورید و اعتماد کنید، زیرا دوست دارید. صلیب معنای عشق است. برای عشق رنج بردن باید باشد. اینچنین میباشد.
و حالا پدر آسمانی شما با همه فرشتگان و قدیسان شما را برکت دادهاست، به ویژه مادر محبوبتان که همراهتان در راه است، در نام پدر و پسر و روحالقدس. آمین. وفادار به آسمان باشید، زیرا آسمان همیشه با شماست در دلهایتان و خانه شانی! آمین.