۲۰۱۰ ژوئن ۱۷, پنجشنبه
روژهدار پنجشنبه. ۵۴مین سالگرد روحانیت پدر لودزیگ.
پدر آسمانی در کابین خانهای در گوریتز نزدیک ویگراتسباد در آلگائو پس از قداس مقدس ترنتینی و نمایش مقدس بدن مسیح توسط ابزارش و دخترش آن سخن میگوید.
بسم الله الرحمن الرحیم. آمان. سهگانه مقدس در یک نور روشن تابانده بود، زیرا کابین خانه ما به آن تقدیس شدهاست. دو دل جیزوس و مریم دوباره در جریان عشق متحد شدند. آنها به دلیهای آتشین خود اشاره کردند. تاج پرتوهای مادر خدا تابیده بود، لباس شما، پالتوی شما و همچنین ترسبی همگی امروز سفید بودند. سوسنها تابانیدند و گلها رنگ سفید را گرفتند.
جیزوس مسیح در سهگانه سخن میگوید: من جیزوس مسیح هستم که امروز به تو، پسر روحانی محبوب خود سخن میگویم، کسی که امروز ۵۴مین سالگرد روحانیت را جشن میگیرد. او برای من، خداوند عالیترین جیزوس کریست، این قداس مقدس را در طی ۵۴ سال تقدیم کردهاست. اجازه داده شد تا خودش را در دستهایش تبدیل کنم. یک نعمتی بزرگ و ویژه پیش از دعوت تو بود، پسر روحانی محبوب خود. توسط من، خدایت عزیز جیزوس مسیح انتخاب شدهاید.
تو همیشه این نعمت را به ارزش کامل نشان ندادهای. اما من هنوز هم تو را دوست دارم و از ضعفهایت که دوباره و دوباره با آنها مبارزه میکنی، آگاه هستم. اغلب در برابر این ضعفها تسلیم شدهای و اغلب علیه آنها جنگیدهای تا عشق خود را به خداوند عزیز جیزوس نشان دهی. من برای این ۵۴ سال که با تمام احترام خدمت کردهاید، تشکر میکنم.
تو همچنین در طی شش سال همراه پیامرسان آن هستی و راهنمای روحانی او. آیا این انتخاب بزرگ نیست؟ بزرگترین در زندگی تو! نمیتوانید بیشتر از اینکه یک پیامرسانی که توسط من برگزیده شدهاست، را همراه کنید، آرزو بکنید. به وسیلهٔ آنها پدر آسمانی سخن میگوید. حقیقتهای خود را برای کل جهان با استفاده از اینترنت اعلام میکند.
او دوباره و دوباره تکنولوژی را استفاده میکند. این تکنولوژی میتواند برای خیر یا شر مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا بهخاطر خیر است. همه پیامهایی که پدر آسمانی من وارد اینترنت کردهاست، برای تو، دخترم آن. فقط پس از سخنهای او امروز سخنمیگویی. علاوه بر این، آرزو میکنم تا شما را بسیار مبارک و قوی کنید، تا بتوانید تمام این پیامها را دنبال کنید.
برای تو، کوچک من، سخت خواهد بود که دوباره و دوباره به این بیماریهای جدی پذیرا باشی. این عفونت رودهای که حالا آن را در طی سه هفته گذشته احساس میکنی، چیزی است که پدر آسمانی خواستهاست. اجازه داده شدهاست زیرا من جیزوس مسیح در تو، دخترم آن، کلیسای جدید دچار مشکل هستیم، چون کلیسا کاتولیک قدیمی کاملاً ویران شدهاست.
و تو، پسر روحانی محبوبم، امروز نیز به وسیلهٔ جشن مقدس قربانی که برای من و پدر آسمانی تقدیم کردی اجازه یافتید تا نعمتهای بزرگ را میانجیگری کنید. این جشن مقدس قربانی کمک میکند تا در مسیر قدسیتی ادامه دهی و همچنین قدمبهپای پیش بروی. برای تو سخت نخواهد بود. اغلب با دشمنی، افترا، تمسخر مواجه خواهی شد اما به آنها تسلیم نمیتوانید زیرا یسوع مسیح من از ابدیت انتخاب کردت که بلی بر این روحانیت بگویی. تو فراخواندهای، از ابدیت فراخواندهای. ادامه ده تا خود را در برابر این افتخار بزرگ ارزشمند نشان داهی.
برای تو نیز یک افتخار بزرگیست که اجازه یافتید همراه پیامرسان بر راهی به سوی قدسیتی باشید. البته او همه پیامها را برایت میدهد. باید بسیاری از چیزها بگویند زیرا من از طریق آنها سخن گفتم. نه او با تو حرف میزند بلکه پدر آسمانی تون در سهگانهایست که صحبت میکند. و مجبور بودی بسیار تغییر کنی. باید بیرون آمده باشیدی از مدرنیت. اما بلی گفتی، بلی کامل خود را به من دادی و بنابراین خواستارم هستم تا این قدمها را با تمام احترام ادامه دهی و فرزند کوچکم را در عشق همراهی کنی.
او نیست که اغلب فراموش میکنی اوست که حقیقت را برایت بگوید، بلکه من، من پدر آسمانی هستم که از طریقش به تو سخن گفتم آن چیزی است که کوچکترین چیز من اما همین باعث ارزشمند بودن و بسیار ارزشمند شدن برایت شدهاست. با تمام عشقشان رفتار کن. باید بزرگترین توهینها را جبران کند. آیا کافی نیست، پسر روحانی محبوبم؟ آیا کافی نیست که او این کفرگویی روزانه و همچنین شبانه بر عهده بگیرد؟
امروز تاج خار برای این مدیر میپوشد. چرا؟ چون ویگراتسباد توسط قدرتهای فراماسونی محاصره شدهاست. آنها قصد دارند این مکان دعا، محل دعای من را ویران کنند.
آیا پیامرسانیم آنتونیه رادلر، بنیانگذار ویگراتزباد، توسط کلیسا کاتولیک و آپوستولیک شناخته شدهاست؟ نه! آیا پیامرسانیم آن نیز توسط این کلیسا کاتولیک و آپوستولیک شناخته شدهاست؟ نه! باید توها، پسران محبوب روحانیت، به خاطر همین آنها را ناپسندید؟ آیا او روی راه درد، راه رنج نمی�یدهاست؟ آیا من آنان را گل غم و گل عذاب نام ندادهام؟ ببین بر رنجش! چرا آنها را که یسوع مسیح من در ان رنج میبردن و حقیقت کامل پدر آسمانی من را برایت آشکار میکند، نمی�یدهاید؟ فقط کلمات اوست که صحبت میکنند و تمام ارادهٔ پدر آسمانی من را انجام میدهند.
هیچ چیز از او خارج نشده است، به تو می گویم، محبوب من مدیر، همانطور که خودت را نامید. تو محبوب من کشیش هستی. این وعده را در ساعت تحلیفت داده اید که می خواهم یک کشیش برای همیشه باشم. آیا هنوز دنبال خواسته های من هستی؟ آیا به اندازه کافی مرا عبادت می کنی یا از من بیزار شده ای یا حتی مرا متهم کرده ای تا پسر محبوب کشیش من مجبور شد ۱۰،۰۰۰ یورو را از طریق وکیلت پرداخت کند و ۶،۰۰۰ یورو هزینه حقوقی بپردازد؟ این چیزی است که از پسر محبوب کشیش من خواسته اید. آیا آنچه کردید درست بود؟ آیا باید یک وکیل گرفتید؟ نمی�اش می توانست با راه وحدت حل شود؟ آیا فرزند محبوب کشیشه را از گورستان محل عبادت شما، که محل عبادتم هست، بیرون نکردی؟ آیا علاوه بر این شکایت تخلف وارد نکرده اید؟ آیا پسر کشیشم دیگر نباید به محل عبادم ورود کند؟ آیا تبدیل شده است به محل عبادت تو، که متعلق به توست؟ نه! تعلق ندارد به تو، - هرگز. من حاکم کل جهان و همچنین پادشاه این مکان عبادتم هستم.
محبوب مادرم بارها بر روی کلیسای تعزیه با میخائیل فرشته بزرگ و یوسف دوباره ظاهر شد برای پیامدار محبوبم. حالا در همین لحظه، این پدیده دیگر به چشم پیامدار محبوبم نمایان نیست. چرا؟ زیرا شیطان در اینجا حکومت میکند، چون تو از شیطان اطاعت می کنی، تو مدیر محبوب من محل عبادت. کیست که اطاعت کردی؟ این اسقف دیوکسی که امروز وجود ندارد چه با اراده و خواسته ی من وظیفهٔ خود را به عنوان رهبر اصلی گذاشته است. می توانم در دلش بنگرم. آیا او کپیتول کلیسایی را دستور داد پسر کشیش محبوب مرا از گورستان بیرون کند؟ آیا او نبود که تو را کمک کرد و با تو همراه بود در شرارت؟
آیا نمی喻ید، محبوب مدیرم، که میتوانم تو را با یک نفس به دور بکشیم اگر پدر آسمانی من بخواهد؟ میتوانم همه چیز از تو بگیرم و میتوانم همه چیزی برایت بدهم. تا کنون هیچ گونه اطاعتی نسبت به من نشان ندادهاید. برعکس، مرا مسخره کردهاید، مرا پرستش نکردید و مرا در پسر روحانی که او را از ابدی انتخاب کردیم بیارزش شمردید. فرصتهای بزرگی برایت دادم تا این گورستان مراسم مقدس قربانی من روزانه با ریت ترنتین برگزار شود. و مردان به سوی این فرزند منتخب پدری من آمدهاند. حسادت در تو برخاسته است. از این پسر روحانی محبوب بیارزش شمردی. و چه کردید؟ اجازه دادن او را ممنوع کردهاید. اجازه دادنش برای ادامه مراسم مقدس قربانی مرا ممنوع کردهاید. آیا این نیست یک گناه بزرگ که باید آنرا تسهیل کنید، به من در توبه عمیق با صددار کردن معتبر پنداشتنی؟ آیا این را به من گفتید در ندامت عمیقی؟ نه! به مراسم مقدس پنداشتهام رفتی اما حقیقت را نمی喻یدی. حقیقت آن است که تو نیز پیام آور مرا بیارزش شمردی، که او را علناً در کلیسای کفاره مسخره کردید - علنی، و بسیاری از روحانیون را تشویق کردید تا هم علنی او را مسخره کنند، که او یک بیننده حقیقی نیست بلکه خود اعلام شدهاست. آیا این درست است آنچه انجام دادی؟ باید همه چیزها را عمیقاً ندامت کنید، زیرا روزی پیش از داوران ابدی من به تو نشان میدهم چه کردید. در برابر بیقعر ایستادهاید. یک قدم کوچک دیگر و اگر ادامه دهید این بدکاریها علیه مرا غرق خواهید شد در بیقعر ابدی.
کودکی من که رد کردهای اما کیست را واقعی رد کردی؟ من، خداوند عالیترین و نجاتدهنده، که میخواست به قلبت وارد شود، که میخواهد آنرا روشن کند تا بتواند به دانش حقیقت برسد. آیا در حقیقتم ایمان داشتید؟ آیا دنبال پسر روحانی مرا بودید که توسط من انتخاب شدهاست؟ هیچگاه. او را بیارزش شمردی و هنوز هم بیارزش شمردهای.
و این چیزی است که به مؤمنانم منتقل میکنم، زیرا خودت در نور غلط قرار دادهای. آنچه کردی باید پشیمان شوی. گناه بزرگ است و کوچکم همچنان برای تو کفاره میدهد. هر هفته آماده و مستعد است تاج خار را بر سرش بگذارد. این برای او آزاردهندهاست، زیرا بیثمریتت در وی دیده میشود. اما من آن بیثمری را در وی، پیامرسانم، مشاهده میکنم. او رنج میکشد، بیمار است و همه چیز را با رضایت پذیرفتهاست. تمام بیماریها را به من دادهاست. و بارها دوباره یک بله رضایمانده برای من، عیسی مسیح و پدر آسمانی در سهگانه گفتهاست. این چیزی بزرگ نیست؟ آیا نمیتوانی نیز این بله رضامندی را به من بدهی؟ در همین لحظه که از همه چیز پشیمانی میکنی، من، عیسی مسیح محبوبت، همه چیزی فراموش کردهام و تو را با تمام عشق خود بغل خواهم کرد زیرا آنگاه پسر گمراهم برگشتهاست که هنوز امروز دنبالش هستم. دلم درد دارد از عشقی برایت چون این مکان دعا را به درستی رهبری نمیتوانید کنید. باید من را در سهگانه ببینی و نه مدیریتات. کافی نیست! باید یک کشیش پرستار، وفادار و عمیقاً داور شوئی - یک کشیش مقدس که همیشه راه و برنامه پدر آسمانی را حس میکند، مشاهده میکند و دنبالش میشود.
پس دوباره ازت درخواست میکنم با تمام دل پشیمانی کنید، آنگاه این مکان دعا شکوفا خواهد شد. همچنین فکر نکن که چون بسیاری زائران به این مکان دعا آمدند، نیازی نیست همه چیز را بپوشانید. موفقیت رو دیدی اما این موفقیتات نیست، پسر روحانیم، بلکه میخواهم امروزه بسیاری در این مکان دعا آرامش مادرم را جویا شوند. آنها نیز کاملاً تمام شدهاند در کلیساها مدرن امروز که جشن مقدس قربان من نباشد، بلکه همنوایی غذا پروتستانها است. دیگر کلیسا مقدسی، کاتولیکی و رسولانی نیست. کاملاً ویرانهاست. و این تلخکامی در دلم هست. میتوانی مانند گروه کوچکم باشی تا مرا آرام بگذارید که همه چیز را برای ویگراتسباد بر عهده گرفتهاند، روزانه قربان مقدس مقدسی را به عنوان یک مبارکت برای این مکان دعا در کاپل خانهای در گوریتز ارائه میدهند.
برای هفت هفته آنها این غذا مقدس قربانی را در این مکان جشن میگیرند. نه به دلیل اینکه توسط شما، محبوب مدیرم که خودتان خطاب میکنید، اخراج شدهاند، بلکه چون من آنرا آرزو دارم. باید برای من این غذا قربانی را با تمام انزوا ارائه دهند. جام قربان از آنها پر است و حتی فراتر رفتهاست. پسران کشیشهای من کجا هستند در این مکان عبادت ویگراتسباد؟ کجاستند؟ آیا هنوز به دلیل شما سرگردان میشوند؟ باید برای آنان نمونهای باشید و آنها را گمراه نکنید. این مهم برای شما خواهد بود.
به پسر کشیشم که من انتخاب کردهام، بنگرید؟ برنامهاش و آرزوهای او را خنثی کردم. آنها به آرزوی من تبدیل شدهاند و طرح پدر آسمانیم که همه چیزها را از ابتدا با حکمت پیشبینی کردهاست. من نیز مکان عبادت خودم را طراحی کردهام.
آیا همچنان میخواهید این کارهای بدی انجام دهید یا آیا خواهید پذیرفتن از من برکتهای بزرگ توبه و آرزوهایم را به جا آورده؟ و حالا شما را باریکم، بالاتر از همه گله کوچک محبوبم با پسر کشیش منتخبم، شادمان روز این، با مادر آسمانی عزیزم، با تمام فرشتگان و قدیسان، در نام پدر و پسر و روح القدس. آمین. به سوی آسمان وفا دارید! شجاع باشید و قوی شوید! همه سختیها، بیماریها و سختیهای خود را بر عهده بگیرید و از پدر آسمانی برای تمام عشقش تشکر کنید!