بسم الله الرحمن الرحيم. اول از همه، من میخواهم بگم که در مَس مقدس قربانی فرشتگان با نور طلایی و نقرهای براق روشن بودند. تقریباً تمام آنها امروز پوشاکی طلا داشتند و بالهایشان نیز طلا بود. روی سرشان تاجهایی با مروارید قرار داشت. قدیس میخائیل، ارشادگر مقدس، دوباره در چهار جهت بهوسیلهی شمشیری خود ضربه زد. قدیس پدرو پیو حاضر بود. سپس مادر مقدس را بهعنوان مادونا فاطمهای در یک لباس سفید برفی با لبههای طلایی دیدم. تاج سهگانه و بسته بود. مزار کاملاً طلا شدهبود در زمان مَس مقدس، و فرشتگان از همه جهتها بیرون آمدند. آسمان جزئیاً باز شد، زیرا برخی فرشتگان نیز از آسمان خارج شدند و بهسوی مزار حرکت کردند.
اکنون پدر آسمانی میگوید: عزیزانم، امروز هم من با شما انتخابشدهها سخن گفتم توسط ابزارِ خویشتندار، اطاعتکننده و متواضع خود آن را بهعنوان فرزندش. او کلمات من را بیان میکند و هیچ چیز از خودش نیست. عزیزترین کوچکم، اول از همه، من میخواهم به تو خطاب کنم و چند دستورالعملی برای فرستادن توسط من در جهان با استفاده از دستگاه فنیام اینترنت که برای همین منظور استفاده میکنم، بدهم.
عزیزترین کوچکم، آیا تصور میکنی که من تو را در بیماری جدیای که باید بگذری بر اساس رضایتِ خود رها کردهبودم؟ اما نمی�اج کنم تا جراحی روی قلب بیمارت انجام شود. این آرزو من نیست. آیا فکر نکردی که روحت هم امروز، در سیناکل که در بسیاری از جایهای دنیا جشن گرفته میشود، با مادر آسمانیات سوراخ شدهاست؟ آنجا کلماتِ من توسط ابزارم دون گوبی اعلام شد که او را انتخاب کردم. نه خودش خودش را برگزید بلکه من او و پیامرسان آلمانام آن را برگزیدم. من میخواهم آلمانِ مقدست، وطن تو را نجات دهم!
با من برای این کار رنج بکش و به ویژه با مادر آسمانی که در شنبهی امروز بسیار توسط جنبش کشیشان ماریایی تقدیر شدهاست. این جشنشان است. سیناکل مقدس نگهداشته میشود. یک مَس قربانی مقدس برگزار میشود، و من از حرکت کشیشان ماریایی خواستارم تا هم خودشان این مَس قربانی مقدس را بهمن بدهند و بیاورند. این آرزوِ من است نه آرزوی فرزندِ خویشتندار آن. باقی ماندهی هیچ نیست و ادامه خواهد داد که خودش را تحقیر کند، و همچنان بسیاری از قربانیان، رنجها و سخرههای زیادی بر عهده میگیرد.
من حاکم کلیسای کاتولیکام هستم آیا نمیتوانستم دوباره کلیساِ خود را بنهم وقتی که آنرا تخریب شده و در حال فساد دید؟ توسط قدرتها و نیروهای فرماکونی در سراسر جهان، به ویژه در آلمان، فاسد شدهاست.
پیامبران من تعقیب میشوند و مورد تمسخ قرار میگیرند. اما آنها را پشتیبانی میکنم. فرزند کوچک من، آیا همیشه تو را حمایت نکردم؟ چرا این بار در رنج خود به من اعتماد نمی営ی؟ آیا نمیتوانستم همه چیزها رو برایت پشتیبان باشم، حتی وقتی که قوتت روی زمین است؟ از قدرت من دوباره برخواهی. نه از قوت خودت. آنجا ضعیفتر میشوی چون چنین میخواهم. نه خواسته تو بلکه خواسته من باید انجام شود، آن را به من سپردهای. برای این کار تشکر میکنم. باید بسیاری چیزها رو روی تون گذارم تا دنیا بداند که من رهبر کلیسای خود و کل کائنات هستم.
در حکم دادگاه مورد تمسخ قرار گرفتهام و گفته شده: "همه آزادی بیان است، همه چیزی میتوان گفت. میتوان احترام به انسانیت را نادیده گرفت ولی این مجاز و درست است. چون من، خداوند برتر، توسط آنها نادیده گرفته شدم، قوانین بدون مراجعه به من ایجاد کردند و هیچیک از خواستههای من در آنها اضافه نشدهاست. آنان در گناه بزرگ هستند و از من جدا شدهاند. بنابراین فرزندان عزیزم، باید این اجازه را بر عهده بگیرید. آشکار شد که آنها قوانینی نادرست دارند، میتوانند انسانها رو به چنین شیوهای نادیده بگیرند. مرا تمسخ کردند چون در این محاکمه حاضر بودم. قدرتهای فراماسونری نیز آنجا فعال بودند.
فرزندان عزیزم، در وفاداری پایدار باشید، زیرا کلیسا من به ویژه در مکان عبادت و زیارت من، محل زیارتی مادرم و ملکه پیروزی، ویگراتزباد، مورد حمله قرار گرفته است. قدرتهای فراماسونری آنجا فعال هستند. آنها میخواهند همه چیز را نابود کنند. بنابراین تو، فرزند روحانی عزیزم، از این مقدسگاه اصلی من بیرون رانده شدهای. من بیرون رانده شدم، نه تو. باید بروی، یعنی باید بروم. تاکنون هیچ پیغام اجازه اعلام نشده است. اما از ژانویه ۲۰۰۷ دستگاه فنی، اینترنت را استفاده کردم. تقریباً ۶۰ هزار نفر تا کنون اینترنت رو به خاطر اینکه میخواهند پیامهای من رو بشنوند، مورد استفاده قرار دادهاند. این نمی喝 ممکن بود که فرزند کوچک من چنین دانشی داشته باشد، بلکه من هستم که از طریق او سخن گویم و کار میکنم. تاریخها را من تعیین میکنم، نه به خواست تو بلکه به خواست خودم.
اکنون در این کاپل خانهای در گیستراتز مداخله کردم. بله، ابتدا نظر بود که همه چیز از دست رفته و تمام تلاش بیفایده بوده است. اما باور کنید فرزندان عزیزم، به آن پایدار میمانم چون خواستار هستم تا پیامهای من از آنجا جهانی اعلام شود توسط اینترنت. حتی اگر حالا محکوم شده و مورد تمسخ قرار گرفتهام و در بالاترین درجه در این مکان تحت حمله هستم، با تعقیب پیامبرم و فرزند روحانی عزیزم رودی که امروز میخواهم او را به نامش وارد اینترنت کنم.
بله، بسیاری از چیزها را آشکار خواهم کرد، شامل گناهان کشیشهایم. آیا میپنداری که این کار را به عنوان مجازات بر شما تحمیل کردهام، فرزندانی محبوب من؟ نه، با رحمت و عشق میخواهیم شما را نجات دهیم. پدر آسمانیت در ترینیتی به شما سخن میگوید و شما مرا بیرون میاندازید زیرا میگویید: «من نیازی به کلمات و ملاقاتهای از جانب پدر آسمانی ندارم.» تو، فرزند محبوب کشیشی من توماس، این کلمات را گفتهای. آیا میتوانی برای خودت پاسخ دهی؟ آیا فکر نمی�الی که حتی در روز آخر مسئولیت آنچه کردهاید پرسش نخواهید شد، نه به عنوان مدیر بلکه به عنوان پسر کشیش منصوب شدهام؟ این مدیر از دنیا است، اما شما برای کلیسا من دعوت شدهاید. لیکن مرا اطاعت نکردی. خواستههای فراماسونها را پذیرفتید. آیا نمی�الی که در بدن خودت میتوانی احساس کنی؟ آیا در زندگی خودت نمی�الی که چگونه مردم به دنبال تو هستند، چگونه همه چیز از تو درخواست میکنند؟ از سوی دیگر، فرستادهام با پیامهایم و شما اطاعت نکردید. او را بیرون انداختید زیرا همراه شما بود. من آنها را فرستادم. نه تو که خواستهاید آنها را بفرستیم. او کلمات مرا در این اتاق گفتهاست که همتون نیز حضور داشتید، شاهد این کشیش که به کنار خودت کشیدهاید. از او برای این کار مسئولیت بر عهده گرفتی. نه کسی که خودش اجازه داد استفاده شود، بلکه تو تنها، پسر کشیش من، که هنوز میخواهم با رحمت برخورد کنم، زیرا بسیاری از کشیشها را در حاشیه دیدار کردهام و همهشان را نجات دهم. آنها را از این چاه بیپایان نجات دهیم.
فرستادهام دخترم، گلوریا پولو محبوب من، به دنیا تا شاهد جهنم باشد. چه سختی است «به طور دائم در جهنم بودن». آن را برای او نشان دادم و برای جهان از سوی مرا شهادت میدهد. تنها با قدرت من ایستاد، نه خودش که همه اینها را خلق کرده یا کنترل کند. وی سفر میکند به دنیا تا مرا اعلام نماید، مردان را از گناه، از گناه بزرگ دور نگه دارد. خاصاً جوانان را میخواهد دوباره برای مرا برگرداند. پاکی، پاکیت مادر محبوب و زیبای من، آنرا در برابر چشمهایت نشان دهم، خصوصاً امروز در این سیناکل. نگاه کن، همه شیرینی را به خود اختصاص دادهاست، تمام پاکیت. او ملکه فرشتگان است و حتی مادر و ملکه کشیشها. میخواهد شما را نجات دهد و دوباره از آنتم بگیره زیرا با من برای شما دعا میکند و شما را در حاشیه دیدار دیده و برای شما اشکهای خونین ریختهاست، بسیاری جاها نیز مانند مکان عبادت و زیارت مرا هرولدسباخ. این اشکها مادرم رد شدهاند.
بله، مادر آسمانی من را مسخر میکنند. اما این بدون جزا نخواهد ماند، زیرا من حاکم کل جهان هستم. من خداوند قدرتمند، خدای سهگانه بزرگ هستم. آیا شما فکر میکنید که همه چیزها رخ دهد و من هیچ کاری نکنم و فقط تماشاگر تخریب کلیسایی خود باشم؟ نه، آنها را با شکوه دوباره زنده خواهم کرد و از جایگاه قانونام پیامهای بسیاری اعلام شده و به جهان خواهد رفت که مردان را از خواب مرگشان بیدار میکند. من آنها را بلند کرده و آنان را با کلماتم در نزد خود جذب میکنم. و خیلی سریع شما خواهید دید که فرستادهی من برای آلمان هیچ چیز نیست. که چیزی از خودش ندارد، همه چیزها را در قدرتام و عشقام تحمل میکند. او ضعیف شدهاست و ممکن است ضعفهای انسانیاش را بشناسید و آنها را آشکار کند زیرا انسان است و جز این نمیتوانست باشد. اما من در درونش کار میکنم چون خواستهی ام هست. پدر آسمانی در سهگانه همیشه ادامه خواهد داد که از طریق آنها کار کرده و سخن گفته شود. به کلماتی که برای من گویند باور کنید. آنها کلماتم هستند و پیامهایام هستند، زیرا هیچ چیز بیرونش نیست.
کودکیم، وفادارم، با من باشید! به همه چیزها ایمان بیاورید! از حقیقتهایمن اطاعت کنید و خودتان را تعقیب کرده، دشمنانه و مسخره شده شوید، زیرا راهی که به گولگوتا میرود شیبداری است و سنگلاخی! کودکیم پیشتر شما خواهد رفت. پشت سرش بیاید و متوقف نشوید! بعضی اوقات فکر میکنید باید بایستید. اما من دوباره شما را بلند خواهم کرد. همانطور که من افتادهام، شما نیز خواهید توانست افتد و پس از افتادن بتواند برخاست وقتی فکر کنید باید در زمین باقی ماند زیرا برایتان سنگین است. آنگاه میآیم و این صلیب را با شما حمل میکنم. شما را بلند خواهم کرد.
پدر روحانی محبوبم، از این سیناکل امروز که به همه احترام برگزار کردهاید و فراترنیتا را آماده کردهاید، تشکر میکنم. هنوز خواهید توانست ارادتم را انجام دهید و کلماتم را دنبال کنید زیرا من شما را پشتیبانی میکنم. تنها در قدرتام توانایی ادامه دادن دارید.
کودکیم، فردا نیز با من به فولدا برای برادری پیوسام خواهیم رفت. نیروی خود را برای این کار به شما میدهم. از بیماری قلبیشان نترسید زیرا من همراهتان هستم.
از تو کودکی محبوب دوروتیا، تشکر میکنم که آلتار مادرم را امروز با گلهای زرد، سفید و قرمز به آرامی زیبایی برای این روز تزئین کردهاید چنانکه خواستهام. دستت را هدایت کردم.
کلمنتین محبوبم، از آن که بر رفاه جسمانی کودکیم مراقبت کردهاید و با این کار آنها را پشتیبانی کردهاید، تشکر میکنم.
از تو کاترین نیز تشکر میکنم، زیرا همیشه کودکیم را با کلمات و اعمالی که در زمین است و فکر میکند به بیماریهایش و قلب سنگینیاش تسلیم خواهد شد، پشتیبانی کردهاید.
نه، این اجازه من است، هیچ چیز دیگر نیست، کوچولو من. در این ترسها باقی نمانید، بلکه خودت را دوباره بلند کنید. این بیمارستی که توسط من خواسته شده و شما همچنان آن را تحمل خواهید کرد. حالا روحت با درد سوراخ شدهاست زیرا در درد مادرم شرکت میکنی، چون جشن هفت غمی скоро برگزار خواهد شد.
چند روز دیگر و تجربهٔ روز بزرگداشت صلیب من را خواهید داشت، وقتی که پدر مقدسم، که برای آلمان انتخاب کردهام، با موتو پروپریو مَس مقدس قربانی من اعلام کرد تا در همه جا ادامه یابد. اما پدر مقدسم مانع شده و زنجیر زدهاست تا آرزوهایمن را برآورده کند. به آن باور دارید! من هم او را از طریق دعا و فدای شما پشتیبانی میکنم. مقاومت کنید! قویتر و شجاعتر شوید و در عشق رشد یابید، زیرا عشق بزرگترین است و با عشق الهی همه چیز میتوانید انجام دهید و قویتر خواهید شد، چون من، خداوند بزرگ، پدر آسمانی در ترینتیت، شما را بیحد و مرز دوست دارم، محبوبانم. آمین.
اکنون شما را مبارک میکنم و با این مبارکه، از طریق این مبارکه سهگانه قویتر خواهید شد. امروز نیز در این روز مادر عزیزتان و سپاه بزرگ فرشتگان، قدیسان که در مذبح بودند، همه شما را اکنون در ترینتیت، به نام پدر و پسر و روحالقدس مبارک میکنند. آمین. از ابدیت محبوبید و این عشق پایان ندارد! آمین.